برای آغاز یک زندگی سالم، مسلماً چیزی جز سلامت و صحت طرفین ملاک نیست.به همین منظور، عروس و داماد با مراجعه به محضر از انجام پارهای آزمایشات مطلع میشوند. محضر، زوجین را با معرفینامه عکسدار مهرشده به آزمایشگاه میفرستد.
آزمایشات مربوطه شامل :
1- آزمایش عدم اعتیاد از هر دو نفر؛ اعتیاد به عنوان یک معظل اجتماعی است و تأثیرات سویی که بر ادامه یک زندگی دارد مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
2- بررسی بیماری سیفلیس؛ انجام این تست برای آقایان الزامی است.
3- بررسی زوجین از نظر تالاسمی؛ تالاسمی یک نقص ژنتیکی است که به دلیل شیوع بالای آن مورد توجه قرار میگیرد.
4- تزریق واکسن کزاز برای خانمها.
5- گذراندن کلاس مشاوره تنظیم خانواده.
در ادامه مطلب به بررسی تک تک موارد بالا می پردازم :
آزمایش VDRL
سیفلیس یک بیماری مقاربتی عفونی است که عامل آن یک نوع باکتری به نام ترپونما پالیدوم میباشد.این باکتری به طور طبیعی فقط انسان را آلوده میکند و از آنجایی که بسیار حساس و ظریف است برای ایجاد بیماری در بیشتر موارد تماس مستقیم با منبع آلودگی لازم است. ترپونم از طریق خراش جزئی در پوست یا غشای مخاطی اندام تناسلی یا دهان و غیره وارد بدن میشود.سیر بیماری سیفلیس به 3 دوره تقسیم میشود:
1- دوره اول با ورود باکتری و ایجاد یک زخم نسبتاً سفت در ناحیه تناسلی به نام شانکر مشخص میشود، پایان این دوره همراه با بهبودی خود به خود این زخم است.
2- پس از آن، دوره دوم شروع میشود که مشخصه بارزآن ایجاد یک عفونت فراگیر
است، یعنی باکتری بهطور وسیعی در بدن پخش میشود و سبب ایجاد ضایعاتی در
مخاطها، چشمها، استخوانها، مفاصل و سیستم قلبی- عروقی و عصبی مرکزی
میشود. سیستم دفاعی بدن در اکثر بیماران درماننشده، قادر به مقابله با
این هجوم گسترده باکتری در خون است. به عبارت دیگر بیشتر مبتلایان
درماننشده، قابلیت لازم برای از بین بردن عفونت و ایجاد بهبودی بیولوژیک
را دارند.
3- بیماری در 40 درصد بیماران درماننشده از حالت ژنرالیزه خارج و وارد
دوره سوم میشود. در این مرحله به علت واکنشهای بیش از معمول دفاع سلولی
بدن (سیفلیس هیپرآلرژیک) بافتها و اعضای بدن تخریب میشوند. مهمترین
ضایعات، مربوط به دستگاه قلبی- عروقی (سیفلیس قلبی- عروقی) و دستگاه عصبی
(سیفلیس عصبی) است. این عوارض 10 تا 20 سال پس از شروع بیماری ظاهر
میشوند.موارد مرگومیر این بیماری مربوط به دوره سوم (سیفلیس عصبی یا
قلبی- عروقی) است.
سیفلیس مادرزادی
مادر مبتلا به سیفلیس پس از ماه چهارم بارداری میتواند جنین خود را آلوده کند. اگر عفونت مادر شدید باشد، جنین سقط میشود ولی اگر عفونت مادر خفیف باشد، بچه زنده به دنیا میآید و علایم مختلفی از خود نشان میدهد.اگر 2 سال پس از ابتلا، مادر باردار و جنین مبتلا شود، جنین میتواند سقط شود یا با علایم دوره دوم سیفلیس اکتسابی متولد شود. ولی اگر بعد از 2 سال یعنی زمانی که مادر وارد دوره سوم سیفلیس شده بارداری رخ دهد، نوزاد متولدشده میتواند بدون علایم خاصی باشد یا علایم مشخصی مثل سهگانه هوچینسون را نشان دهد. معمولاً این سه علامت هوچینسون که تا 20 سالگی خود را نشان میدهند عبارتند از:
1- دندانهای هوچینسون که دندانهای تغییر شکلیافته ثنایای دایمی است.
2- کدورت قرنیه که منجر به کوری میشود.
3- ضایعه عصب زوج هشتم که منجر به کری میشود.
درمان این بیماری در کلیه مراحل ذکرشده به کمک آنتیبیوتیک پنیسیلین انجام میشود، ولی نوع و میزان مصرف آن به مرحله بیماری بستگی دارد.پس از کشف پنیسیلین از تعداد مبتلایان به آن کاسته شد ولی از سال 1958 مجدداً تعداد مبتلایان، سیر صعودی پیدا کردند. دلایل آن را میتوان به عوامل متعدد اجتماعی و اخلاقی ربط داد. مثل عدم رعایت اصول اخلاقی، آزادی و بیبند و باری، افزایش روابط جنسی، مهاجرت مردم و جهانگردی و وجود بیمارانی که به بیماری خود توجهی ندارند.
در کشور ما به منظور پیشگیری از شیوع این بیماری با توجه به شرایط حاکم بر جامعه، انجام آزمایش تشخیصی برای کلیه مردان در زمان ازدواج و فقط خانمهایی که ازدواج مجدد هستند، اجباری است. همچنین برای جلوگیری از بروز موارد سیفلیس مادرزادی، این آزمایش جزء آزمایشات روتین دوران بارداری هم است.محضرها در فرمهای معرفینامه خود از این آزمایش با عناوین متفاوتی نام میبرند. به عنوان مثال: تست بیماری آمیزشی، تست بیماری مسری، آزمایش خون، آزمایش VDRL.
برای انجام این آزمایش کمی سرم (یا پلاسما) خون مورد نیاز است. پس از
خونگیری و جدا کردن سرم (یا پلاسما)، یک قطره از سرم را روی صفحه خاصی
قرار میدهند و به آن یک قطره معرف مربوطه را اضافه میکنند و اجازه
میدهند 8 دقیقه روی دستگاهی که حرکت چرخشی در سطح افق دارد (روتاتور) با
یکدیگر مخلوط شوند و پس از آن تشکیل دانههای سیاهرنگ مورد بررسی قرار
میگیرد. حضور دانههای سیاهرنگ یعنی مثبت بودن. از آنجاییکه این روش
جزء روشهای غربالگری محسوب میشود (یعنی در بیشتر موارد نتیجه منفی آن
ارزش تشخیصی دارد) ولی نتیجه مثبت آن میتواند به دلیل برخی بیماریهای
دیگر مثل بیماریهای خودایمن، بیماریهای کبدی (هپاتیت حاد ...) بیماریهای
عروقی و عفونتهای ویروسی مفید باشد. لذا نتایج مثبت حاصله را باید با یک
روش تأییدی اثبات کرد. این روش در اغلب آزمایشگاههای مراکز بهداشتی انجام
نمیشود در اینگونه موارد، شخص مورد نظر با یک معرفینامه به سازمان
انتقال خون فرستاده میشود. آزمایش تأییدی، FTA-Abs نام دارد. با نتیجه مثبت این آزمایش، مرحله بیماری قابل تشخیص نیست (در کلیه مراحل این بیماری آزمایش FTA
مثبت میشود، حتی در دوره بهبودی) لذا فرد باید توسط متخصص مورد بررسی
قرار گیرد و در صورت نیاز اقدام درمانی انجام شود. پس از پایان درمان و
اجازه کتبی پزشک معالج صدور گواهی ازدواج توسط آزمایشگاه بلامانع خواهد
بود.
آزمایش اعتیاد
نمونه ادرار از زوجین به منظور شناسایی افرادی که ترکیبات تریاک را استعمال میکنند، گرفته میشود. مصرف مواد مخدر جزء ناهنجاریهای اجتماع محسوب میشود، لذا دور از انتظار نیست اگر مصرفکننده این مواد که برای ازدواج مراجعه میکند سعی در مخفی نگهداشتن آن نماید (مثلاً از طریق تقلب در گرفتن نمونه ادرار).بدین خاطر نمونهگیری در این بخش با حضور ناظر انجام میشود. در سیستمهای قدیمی نظارت به کمک آینههای نصبشده روی دیوارهای اتاق نمونهگیری انجام میشد. اگرچه هنوز هم آزمایشگاههایی بدین طریق نمونهگیری میکنند، ولی به کارگیری تکنولوژی دوربینهای مداربسته در برخی آزمایشگاهها ضمن رعایت اصول اخلاقی و احترام گذاشتن به شأن افراد، صحت نمونهگیری را هم تضمین میکند. اولین بار در تهران آزمایشگاه شهید هاشمینژاد وابسته به مرکز بهداشت غرب تهران، در سال 1376 مجهز به این سیستم شد که رضایتمندی توأم مراجعهکننده و پرسنل ناظر را دربر داشت.لازم به ذکر است انجام این آزمایش نیازی به ناشتا بودن ندارد و نمونه ادرار در لیوان یکبار مصرفی که در اختیار مراجعهکننده قرار میگیرد، گرفته میشود.
به
طور کلی اگر آزمایش خاصی باید روی تعداد زیادی از افراد انجام شود، باید
از تستی استفاده کرد که سریع نتیجه آن مشخص میشود. به این تستها، تستهای
غربالگری میگویند، نتیجه منفی این تستها با اطمینان قابل گزارش است ولی
نتیجه مثبت آنها را باید با روش تأییدی (جداسازی به روش کروماتوگرافی لایه
نازک [TLC]) آزمایش کرد که البته به زمان بیشتری برای انجام آن نیاز است.
تست غربالگری عدم اعتیاد به کمک تستهای نواری (Strip Test) یا (Rapid Test)
انجام میشود. بدین ترتیب که قسمت جذبکننده این نوارها در داخل ادرار
تازه قرار میگیرد و نتیجه حداکثر پس از 5 دقیقه قابل گزارش است. تکنیک
بهکار رفته در این نوارها ایمن و کروماتوگرافی است.
در
تست عدم اعتیاد، جدا از مصرف ترکیبات تریاک، مصرف یکسری داروها باعث
میشود نمونه ادرار با روش غربالگری نتیجه مثبت دهد، لذا با آزمایش تأییدی (TLC)
باید مورد بررسی قرار گیرد. بیشترین دارویی که در روش غربالگری باعث نتیجه
مثبت میشود، داروهای کدئیندار است. متأسفانه به دلیل مصرف بیرویه
داروهای کدئیندار (به خصوص استامینوفن کدئین) تعداد مراجعین ازدواجی که
نمونههایشان برای آزمایش تأییدی کنار گذاشته میشود کم نیستند. از نظر
آزمایشگاه جداسازی، یعنی جدا کردن افرادی که ترکیبات تریاک مصرف کردهاند
از کسانی که کدئین مصرف کردهاند. ولی از نظر زوحین یعنی پرداخت هزینه
بیشتر و به هم خوردن برنامهریزیهای از پیش تعیینشده مراسم عقد.
برخی
افراد داروهای کدئین را با تجویز پزشک مصرف میکنند لذا آزمایشگاه
نمیتواند به همه تکلیف کند قبل از آزمایش دارو مصرف نکنید بلکه میتواند
با اطلاعرسانی اعلام نماید حتیالامکان 72 ساعت قبل از آزمایش، از مصرف
داروهای کدئین خودداری نمایید. بعضی از آزمایشگاهها در تهران با مکاتبه به
محضرها و پیغام روی نوار تلفن گویای خود میکوشند مشکلات مراجعین خود را
در این خصوص کمتر کنند.این امر باعث میشود کسانی هزینه آزمایش جداسازی را
پرداخت نمایند که واقعاً مجبورند داروها را مصرف کنند و لذا انتظار بیش از
وظیفه، از آزمایشگاه نخواهند داشت.این نکات به شما در انجام آزمایش و به
آزمایشگاه در ارایه نتیجه صحیح کمک میکنند.
1- مادر و دختری که کپی نتیجه آزمایش ازدواج یک سال قبلش را به همراه
دارد، با داد و فریاد به مسؤول آزمایشگاه میگویند: «آزمایش شما نشان نداد
که آقا معتاد است، ولی بعداً فهمیدیم تریاک مصرف میکرده و نتوانستیم ترکش
دهیم؛ به خاطر همین کار به دادگاه کشید.» مادر که در عصبانیت دست کمی از
دخترش ندارد ادامه میدهد: «ظاهراً آن موقع هم معتاد بوده، پس چرا آزمایش
شما این را نشان نداده؟» پس از آرام کردن آن دو، مسؤول آزمایشگاه توضیح
میدهد که وقتی کسی مواد مخدر مصرف میکند، بنا نیست این مواد جزء وجود فرد
شود. مواد مخدر مثل هر چیز دیگر که وارد بدن میشود، به تدریج از بدن خارج
میشود. بنابراین اگر کسی به خودش فرصت دهد و از مصرف مواد خودداری کند،
نتیجه جوابش منفی خواهد شد. به عبارت دیگر جواب منفی فقط نشاندهنده وضعیت
فرد در چند یا چندین روز اخیر است. لذا خانوادهها نباید با اتکا به این
آزمایش مهر تأیید روی فردی بزنند و بررسیهای رایج در عرف را رها کنند.
2- مراجعهکننده دیگری که برگه جواب مثبت در دست دارد به مسؤول آزمایشگاه
میگوید من نه تنها دارو نخوردهام، بلکه سیگار هم نمیکشم. حالا حاضرم
دوباره نمونه بدهم تا ثابت شود که شما اشتباه کردهاید. پس از پرسش و
پاسخهای متعدد مشخص میشود که وی چند روز قبل به دلیل درد کمر، یک قاشق از
شربت گیاهی قهوهایرنگی را مصرف کرده است. مسؤول آزمایشگاه یادآوری
میکند در اغلب داروهای شربتمانند که در عطاریها موجود است و به عنوان ضد
درد تجویز میشوند، ترکیبات تریاک به کار رفته است و از مصرف آنها باید
پرهیز کرد.
3- مورد دیگر فردی بود که اظهار میکرد یکی از بستگان نزدیک وی در خانه
مواد مخدر مصرف میکند ولی تا به حال خودش مصرف نکرده، چطور آزمایش او مثبت
شده است؟ با همین توضیحات جواب سؤال این فرد روشن است: افرادیکه در معرض
استنشاق مستقیم دود ناشی از مواد مخدر هستند، تا حد زیادی در معرض آلودگی
قرار دارند و ممکن است نتیجه آزمایش آنها مثبت باشد.
4- نگرانی بیش از اندازه پدر دختری باعث میشود داماد آیندهاش را برای
تست عدم اعتیاد به آزمایشگاه بیاورد. وی درخواست انجام آزمایش از نظر مواد
اعتیادزای قدیمی و جدید را دارد. وی آنقدر از مواد مخدر وحشتزده است که
در ادامه اظهار میکند: «ممکن است چیزی خورده باشد تا جوابش منفی شود؟» به
وی توضیح داده میشود در حال حاضر ترکیبات تریاک چون شیوع بیشتری در کشور
دارند، (به دلیل فراوانی آن و قیمت کمتر نسبت به سایر مواد اعتیادزا و بومی
بودن آن در منطقه) بیشتر مورد توجه هستند و آزمایشگاهها فقط برای شناسایی
آنها تجهیز شدهاند. از نظر علمی وجود هیچ دارو یا ترکیب دیگری که در
صورت مصرف نتیجه آزمایش را منفی کاذب نماید، اثبات نشده است. جهت اطمینان
از صحت نمونه گرفته شده، pH نمونه و وزن مخصوص آن و درجه حرارت نمونه کنترل میشود.
آموزش و مشاوره تنظیم خانواده
مرحله
بسیار مهمی از زندگی است؛ نه تنها برای زن و شوهر، بلکه برای نسلهای بعد
هم سرنوشتساز است. افزایش آگاهیهای بهداشتی نقش مهم و مؤثری در تأمین
سعادت و سلامت افراد خانوادهها و جامعه دارد.واحدهای بهداشت خانواده در
تمام مراکز بهداشتی و درمانی کشور وظیفه دارند درباره مسائل بهداشتی
ازدواج، بارداری، زایمان، نگهداری و تأمین سلامت کودکان بهترین راه حلها
را در اختیار مراجعان خود قرار دهند یا آنها را به افراد با صلاحیت معرفی
کنند. آموزش تنظیم خانواده که در ادامه آزمایشات ازدواجی انجام میشود، در
راستای اهداف مطرحشده است. اگرچه زمان کافی در اختیار پرسنل این بخش وجود
ندارد و نیز حجم مطالب اجازه توضیحات بیشتر را نمیدهد، ولی آشنایی زوجین
با این واحد میتواند گرهگشای مشکلات آنان در آینده باشد.در مشاوره قبل از
ازدواج توصیههای لازم راجعبه پیشگیری از بیماریهای ارثی، بارداری، سن
مناسب برای بارداری، تعداد بچهها و روش مناسب تنظیم خانواده به زوجهای
جوان داده میشود.
واکسن کزاز
کلستریدیوم تتانی یک نوع باکتری از دسته باکتریهای اسپوردار و عامل بیماری کزاز در انسان است. شکل فعال باکتری در برابر حرارت و مواد شیمیایی مقاومت چندانی ندارد، ولی اسپور آن سالها در خاک خشک و گردوغبار زنده میماند و نسبت به حرارت و مواد شیمیایی مقاومت زیادی دارد. این باکتری یک سم (اگزوتوکسین) قوی به نام تتانواسپاسمین ترشح میکند که عامل اصلی بروز علایم بیماری است. علایم این بیماری با فعالیت شدید اعصاب حرکتی، سفتی و انقباض شدید عضلات مشخص میشود.
سم کزاز یک ترکیب پروتئینی است که نسبت به حرارت، مواد شیمیایی، اسیدها و قلیاها حساس میباشد و سریع تجزیه میشود. حتی الکل 70 درجه آن را زود خراب میکند.منشأ عفونت که حاوی اسپور باکتری است، میتواند خاک (20 تا 64 درصد نمونههای خاک، آلوده هستند)، لباس کثیف، گردوغبار، مدفوع (بیشتر مربوط به اسب)، خار گل، میخ، وسایل جراحی (کامل استریلنشده) باشد.
بیماری در نتیجه آلودگی یک زخم (اغلب زخم عمیقی که بافت لهشده داشته باشد) با اسپور باکتری به وجود میآید. این اسپورها درون زخم در شرایط بیهوازی به فرم فعال تبدیل میشوند و سم تولید میکنند سم تولیدشده به طور موضعی عضلات همان ناحیه را منقبض میکند و همچنین از طریق رشتههای عصبی خود را به سلولهای عصبی- حرکتی در شاخ قدامی نخاع میرساند و با تحریک آنها انقباض موضعی ناحیه آلوده را تشدید میکند. پس از آن با انتشار سم در تمام قطعات نخاعی، تمام عضلات بدن به حالت انقباض درمیآیند. تحریکپذیری شدید سلولهای عصبی شاخ قدامی باعث میشود هرگونه عامل تحریکی محیطی (هر چند ضعیف مثل تماس دست با بدن بیمار یا محرکات بینایی و شنوایی) اسپاسم عضلانی را تشدید کند.تعداد این حملات تشنج (انقباض عضلانی) و زمان آن در بیماران، بسیار متفاوت است. مشکلات تنفسی عامل بیشتر موارد منجر به مرگ در این بیماری است.
کزاز نوزادان
به بیماری کزاز در یک ماه اول عمر اطلاق میشود که به علت استفاده از وسایل آلوده ضمن بریدن بند ناف، ختنه کردن، پانسمان و سوراخ کردن گوش به وجود میآید. کزاز نوزادان با واکسیناسیون مادر حداکثر تا ماه ششم بارداری قابل پیشگیری است. یکی از بهترین راههای جلوگیری از بروز این بیماری کشنده این است که به واکسن کزاز هنگام ازدواج توجه کافی شود.واکسیناسیون علیه این بیماری با توجه به پراکندگی گسترده اسپور این باکتری در اغلب نقاط دنیا، راه پیشگیری از بروز این بیماری است. این واکسیناسیون به منظور مقابله با سم باکتری انجام میشود.واکسن کزاز، سم غیر فعالشده باکتری (توکسویید) است. جهت اثربخشی بیشتر این واکسن، واکسن دیفتری و سیاهسرفه هم، همراه آن تزریق میشوند. بدین لحاظ به آنها واکسن سه گانه (ثلاث- DPT) گفته میشود. اولین تزریق این واکسن در 2 ماهگی انجام میشود. مراحل بعدی به ترتیب در 4 ماهگی، 6 ماهگی، 18 ماهگی و 4 تا 6 سالگی (بدو ورد به مدرسه) انجام میپذیرد. با این تزریقات مصونیت در مقابل کزاز به وجود میآید و از آن به بعد هر 10 سال تزریقی به نام یادآور باید انجام شود تا مصونیت در برابر کزاز همچنان حفظ شود. واکسن یادآور شامل واکسن کزاز و دیفتری است که به آن واکسن دو گانه (DT) گفته میشود.
به همه خانمهای مراجعهکننده برای ازدواج واکسن کزاز تزریق میشود؟
با
رعایت فواصل زمانی تزریقات ذکرشده، سال پایان دبیرستان زمان یادآور اول
خواهد بود. لذا اگر خانمی در فاصله 10 سال پس از یادآور اول ازدواج کند
نیازی به تزریق واکسن در زمان ازدواج ندارد، در غیر این صورت باید واکسن به
صورت داخل عضلانی (عضله پشت بازو- دلتویید) برای وی تزریق شود. ولی جهت
اطلاع محضر برای هر دو نفر آنها کارت واکسن کزاز صادر میشود تا مدارک
مورد نیاز محضردار، برای ثبت عقد کامل باشد. در ضمن زمان یادآور بعدی هم به
آنها اعلام میشود.
تالاسمی
صفت ارثی یک ویژگی است که والدین به فرزندان خود منتقل میکنند. برخی از
این صفتهای ارثی باعث بروز یک بیماری میشوند، ولی برخی دیگر فقط یک ویژگی
را توصیف میکنند.مثلاً رنگ چشم، یک ویژگی است که توسط آن افراد را
میتوان توصیف کرد. فلانی رنگ چشمش آبی یا سبز است ... !ولی تالاسمی یک
صفتی است که بیماری را منتقل میکند. در این بیماری مغز استخوان قادر به
ساختن مقادیر کافی از هموگلوبین طبیعی در گلبولهای قرمز نیست. میزان کاهش
هموگلوبین طبیعی در انواع مختلف تالاسمیها متفاوت است. لذا در افرادی که
این صفت ارثی را دارند، تالاسمی به یک شکل بروز نمیکند.
در انتقال صفات ارثی از والدین به فرزندان به دو نکته توجه نمایید:
1- بروز صفتهای ارثی تابع قانون احتمالات است، یعنی انتظار نداریم پدر و
مادری که یک صفت را دارا هستند، آن را حتماً به فرزندان خود منتقل کنند.
2- صفتهای ارثی که به صورت بیماری خود را نشان میدهند، از تنوع زیادی
برخوردارند. تعدادی از آنها شیوع بیشتری دارند و پراکندگی این صفات در
جوامع مختلف متفاوت است.
تالاسمی در ایران شایعترین بیماری ژنتیکی است و از انواع تالاسمیها، نوع بتا شیوع بیشتری دارد.
تالاسمی بتا خود به انواع مختلف تقسیم میشود. در انواع مختلف آن، میزان کاهش Hb طبیعی متفاوت است.
بتا تالاسمی مینور، نوعی بتا تالاسمی است که در آن کاهش Hb
طبیعی مشکل حادی را ایجاد نمیکند، چون بدن با افزایش تعداد گلبول قرمز
خود این مشکل را تا حدودی جبران مینماید. این افراد اگر با کسی که این صفت
را ندارد ازدواج کنند، هیچ خطری فرزندان آنها را تهدید نمیکند و حداکثر
ممکن است فرزندی مثل خود فرد، به صورت ناقل مینور متولد شود. ولی اگر با
کسی که این صفت را دارد ازدواج کنند، 25 درصد احتمال دارد که فرزند مبتلا
به تالاسمی ماژور به دنیا بیاید.
وقتی بدانید فراوانی ناقلین (بتا
تالاسمی مینور) در جامعه ایران حداقل 1 نفر از هر 20 نفر است و اینکه هر
سال بیش از 700 هزار داوطلب ازدواج از نظر تالاسمی با آزمایش خون غربال
میشوند و از این تعداد 2500 زوج ناقل تالاسمی تشخیص داده میشوند، حتماً
خواهید گفت چرا از سال 1376 برنامه ملی پیشگیری تالاسمی به طور رسمی در رأس
برنامههای مراکز بهداشت سراسر کشور قرار گرفته است؟ چقدر دیر ...!
امروزه با وجود راهکارهایی که به کمک زوج ناقل میآید تا از تولد فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور جلوگیری کند، زوجهای ناقلی پیدا میشوند که با وجود تمام مشاورهها و آگاهیهایی که در واحد مشاوره تالاسمی به آنها داده میشود، اصرار به ازدواج دارند. این تصمیم شاید حق مسلم آنها باشد و البته هیچ مرجع قانونی حق بیتوجهی به تصمیم آنها را ندارد ولی تولد یک بچه مبتلا به تالاسمی ماژور تنها مشکل پدر و مادر وی نخواهد بود بلکه سیستم بهداشتی- درمانی هم که باید تاوان حس مسؤولیتپذیری خود را بپردازد، وظیفه دارد آنها را تنها نگذارد؛ این زوجین پس از مشاورههای ویژه تالاسمی تشکیل پرونده میدهند و ضمن تأیید و تأکید بر تصمیم خود، زیر نظر مرکز بهداشت نزدیک محل سکونت خود قرار میگیرند.
البته
لازم است قبل از بارداری جهش ژن بتاگلوبین زوجهای مینور تعیین شود. نتیجه
این آگاهی از جهش ژنی، بعداً در دوران بارداری خانم به تعیین الگوی وراثت
جهش تالاسمی جنین کمک میکند.
برای تعیین وضعیت جنین از نظر تالاسمی ماژور نیاز به نمونهبرداری در هفته 10 تا 12 با روش تکهبرداری از پرزهای جفتی (CVS)
یا در هفته 14 تا 16 با روش آمنیوسنتز است.اگر پس از بررسیهای لازم مشخص
شود جنین ژنهای جهشیافته والدین را دریافت کرده است، جنین به تالاسمی
ماژور مبتلا است، که احتمال آن 25 درصد است. در این صورت سقطدرمانی با
مجوز پزشکی قانونی میسر است. البته در 75 درصد موارد هم احتمال دارد جنین
سالم باشد. در این صورت بارداری ادامه مییابد.
بتا
تالاسمی ماژور نوع شدید بیماری بتا تالاسمی است. در این نوع به دلیل کاهش
هموگلوبین طبیعی، اکسیژنرسانی به بافتها با مشکل همراه است. بدن این
افراد علیرغم فعالیت کلیه استخوانهای خونساز، قادر به جبران کمبود
هموگلوبین طبیعی نیست. (فعالیت استخوانهای خونساز در ناحیه صورت سبب درشت
شدن گونهها و پیشانی در این افراد میشود). لذا هر چند وقت یکبار باید
به این افراد خون سالم تزریق شود. تزریق خون باعث افزایش سطح آهن بدن
میشود و برای جلوگیری از افزایش مسمومکننده آهن، تزریق آمپول دسفرال برای
خارج کردن آهن اضافی ضروری است.
روش غربالگری تالاسمی چگونه انجام میشود؟
برای شروع برنامه غربالگری ابتدا کلیه آزمایشگاههای ازدواج مجهز به دستگاه شمارش سلولی خودکار (سِل کانِتر) شدهاند که عمده این دستگاهها از نوع سیسمکس هستند. برای این آزمایش (آزمایش CBC) نیاز به حداقل 2 سیسی خون است که در ویالهای محتوی ماده ضد انعقاد گرفته میشود. این خون برای مخلوط شدن با ضد انعقاد، حداقل 5 دقیقه روی دستگاهی به نام میکسر باید بچرخد و سپس به دستگاه داده شود. این دستگاهها قادرند در کمتر از یک دقیقه حداقل 8 پارامتر و اندکس خونی را نشان دهند. نتایج حاصل از دستگاهها ملاک تصمیمگیریها است. لذا تعمیر و نگهداری این دستگاهها و بررسی صحت و دقت آنها دارای برنامه مدونی است و پرسنل فنی آزمایشگاه ملزم به رعایت آنها هستند.از بین پارامترها و اندکسهای خونی آنچه در وهله اول به آن توجه میشود MCH و MCV است.
MCH متوسط غلظت هموگلوبین و MCV متوسط حجم گلبولهای قرمز نشان میدهد برای MCH مقادیر بیش از 27 و برای MCV مقادیر بیش از 80، (و البته کمتر از 100) نرمال تعریف شده است.
در طرح غربالگری تالاسمی، هدف، شناسایی زوج ناقل صفت تالاسمی است که تصمیم
دارند با یکدیگر ازدواج کنند. لذا اگر یکی از طرفین صفت تالاسمی را نداشته
باشد مشکلی برای آینده زندگی مشترکشان پیش نخواهد آمد. بدین منظور در
ابتدا نمونه آقا گرفته میشود و در صورت نیاز از خانم نمونهگیری میشود.
چرا ابتدا از مردان خونگیری انجام میشود؟
دلیل آن این است که تعداد زیادی از زنان در جامعه به کمخونی حاصل از فقر آهن مبتلا هستند. در این بیماری اندکسهای مورد نظر مثل تالاسمی مینور کمتر از حد نرمال است و از آنجایی که ملاک غربالگری فقط اندکسهای فوق است، بنابراین مجبور خواهیم بود در مقابل این خانمها، مردان بیشتری را مورد بررسی قرار بدهیم.هر نمونه پس از اندازهگیری پارامترهایش توسط دستگاه، اگر مقادیر یکی یا هر دو اندکس مورد نظر را کمتر از حد نرمال را نشان دهند به عنوان مشکوک در نظر گرفته میشوند تا اقدامات بعدی انجام شود.اقدام بعدی فراخواندن خانم مورد نظر برای نمونهگیری خون و بررسی اندکسهای وی میباشد. در صورتی که خانم نرمال باشد، وضعیت آقا برای ازدواج از نظر صفت تالاسمی اهمیتی ندارد لذا بدون مشاوره ویژه، جواب آنها صادر میشود.اگر هر دو نفر اندکسهای پایین داشته باشند (زوج مشکوک به تالاسمی)، توسط پزشک مشاوره تالاسمی تحت مشاوره ویژه قرار میگیرند. در اولین اقدام وضعیت آهن بدن آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد، در صورت نیاز یک دوره درمان آهن تجویز میشود.
پس از سپری شدن طول درمان، نمونهگیری انجام و نتیجه از نظر مقادیر اندکسها، مجدد ارزیابی میشود. در صورت عدم تصحیح اندکسهای مورد نظر، برای هر دو نفر اندازهگیری Hb A2 درخواست میشود. نتایج حاصل از پیگیریهای پزشک مشاور بر اساس یک معرفینامه در اختیار زوجین قرار میگیرد تا با مراجعه به یکی از مراکز مشاوره ژنتیک مورد تأیید و معرفی شده از وزارت بهداشت، وضعیت صفت تالاسمی در آنها به طور قطعی مشخص شود.Hb A2 یکی از انواع هموگلوبینهای طبیعی است که در یک فرد نرمال حداکثر 5/3 درصد از مقدار هموگلوبین کل را تشکیل میدهد. مقدار بیش از آن (حداکثر تا 7 درصد)، تشخیص تالاسمی را قطعی میکند. ولی مقادیر در حد نرمال در افراد مشکوک، تالاسمی را رد نمیکند. لذا در این غربالگری مقادیر بالای آن دارای ارزش است.
در آزمایشگاه ژنتیک، جهشهای ژنی هموگلوبین از نظر صفت تالاسمی مورد بررسی قرار میگیرد. پس از آن متخصص ژنتیک نظر خود را به مشاور تالاسمی اعلام میکند. در صورتی که صفت تالاسمی در هر دو نفر یا یکی از زوجین تأیید نشود، پایان مشاوره ویژه برای آنان خواهد بود. ولی اگر هر دو نفر ناقل تشخیص داده شوند، پس از اطلاعرسانی کامل در مورد آینده مشترکشان، تصمیمگیری برای ازدواج به عهده خودشان گذاشته میشود. اگر منصرف شوند پرونده آنها بسته میشود، ولی اگر اصرار به ازدواج داشته باشند پس از تکمیل فرمهای لازم مجوز ازدواج برای آنها صادر خواهد شد و نیز به مرکز بهداشت محل سکونتشان معرفی میشوند و از طریق کارشناسان آن مرکز وضعیت بارداری خانم پیگیری میشود تا اقدامات لازم در زمان بارداری برای تشخیص وضعیت صفت تالاسمی در جنین قبل از ماه چهارم بارداری انجام شود تا در صورت نیاز مجوز سقط جنین صادر شود.برای اجرای دستورالعمل شناسایی زوج ناقل تالاسمی تا رسیدن به یک نتیجه قطعی و مطمئن، گاهی 2 تا 3 ماه زمان نیاز است. از طرف دیگر زوجی که به آزمایشگاه مراجعه میکنند و قبل از نتیجه آزمایشات، مراسم ازدواج خود را برنامهریزی کردهاند و فقط منتظر جواب آزمایش هستند، اگر به آنها گفته شود باید منتظر بمانند تا بررسیهای لازم نتیجه قطعی را مشخص کند، روزهای انتظار، دوران سختی را توأم با فشارهای روحی- روانی برای آنها به دنبال خواهند داشت.
به جای ناراحتی و دلخوری، همراهی زوجین با سیستم بهداشتی و پرسنلی که در این خصوص تلاش میکنند تا امروز و آینده آنها را شفاف به خودشان نشان دهند، کمک بزرگی به اجرای دقیق دستورالعمل موجود و نتیجهگیری سریعتر خواهد کرد. و چه بهتر خواهد بود اگر بررسی تالاسمی با یک آزمایش ساده CBC در ابتدای آشنایی یک زوج انجام شود تا مشکلات روحی و مالی کمتری را متوجه خانوادهها کند.
در پایان این قسمت ذکر این نکته ضروری است که بیماریهای ژنتیکی زیادی وجود دارند ولی به طور رسمی و قانونی هنگام ازدواج بررسی نمیشوند. در صورت نیاز، خود زوجین از طریق مراکز مشاوره ژنتیک آنها را باید پیگیری کنند. ضرورت این پیگیری فقط به کسانی که ازدواج فامیلی انجام میدهند برنمیگردد، بلکه در هر دو خانواده پسر یا دختری که با هم ازدواج میکنند اگر مثالی از نقص ژنتیکی، سقطهای مکرر، مشکلات مادرزادی در وابستگان وجود دارد باید این پیگیریها انجام گیرد.
برگرفته از پیک تندرستی
مقاله از علی سلطانی مجد
خیلی وقته می خوام اینو بنویسم اما نمی شد حالا که شده سعی می کنم کامل بنویسم پس بخونید به صورت عامیانه می نویسم تا برای همه سنین قابل درک باشد.
در ابتدا می خوام از رفتارهای مشترک بین آدما بگم ، خب اصلا چه زمانی ما ها رو جزء آدم حساب می کنند ؟ سن بلوغ ، یعنی دخترا سن 9 تا 11 سالگی و آقا پسرا هم سن 15 تا 18 سالگی تازه قاطی آدما میشن . حالا در همین سن یعنی سن بلوغ یه اتفاقات عجیبی در همه ما ها شکل میگیره آخه داریم آدم میشیم مثلا کنجکاویهای ما گسترش پیدا میکنه از همین سن و سال بلوغه که میخواهیم یه جورایی واسه جنس مخالف جلب توجه کنیم غده ها فعال شدن و هورمونهای جنسی فعالیتشون زیاد تر شده غریزه جنسی کم کم داره با سیر صعودی حرکت میکنه کم کم گرایشات به جنس مخالف بالا میره نیازهای عاطفی و احسااستی ما شکل تازه ای به خود میگیره یا بهتر بگم شکل حقیقی خودش رو داره پیدا میکنه شخصیت ما داره شکل میگیره یه جایی یه خبری شده درست حدس زدید همونجا یی که ... کم کم توجه طلبی و گرایشات ما و کنجکاوی و غریزه ما میطلبه که با یک جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم البته منظورم اون ارتباطه نیستا یک ارتباط سالم در حد دوستی ، اخی اون اولش فکر میکنی اگه یه دوست دختر داشته باشی چقدر خوب میشه یا بالعکسش بگذریم پیدا میکنی بعدشم چند صباحی نگذشته که فکر میکنی احساسه کار خودشو کرده و یک دل نه هزار دل عاشق شدی اکثر مواقع این درمورد پسرای سنین 16 تا 19 یا 20 سال صادقه این طبیعی که دخترهای هم رده سنی پسرها در سنین 15 تا 19 سال بیشتر از پسرها قدرت درک دارند و تا حدودی واقع بینانه تر به مسائل نگاه می کنند هر چند که احساس دخترها 7 برابر پسرها میباشد . معمولا پسرا تو این سن کمی غرور بیش از اندازه ای دارند و پرخاشگر و خلاصه خودشون رو عقل کل می دونند فورا هر چی میشه میرن تو فاز اردواج اینا همه طبیعیه و دورانی داره که میگذره اما چه زمانی باید واقعا به فکر انتخاب همسر باشیم ؟
پاسخ زمانی که معیارهای شما شکل حقیقی به خود گرفت و ثابت ماند . حالا از کجا بدونیم اصلا معیار ما چیه کی ثابت میشه ؟
در نظر داشته باشید همه ما ادما یک سری معیارهای مشترک داریم برای انتخاب همسر مثلا در آقایون : اکثرا از همون سن 16 سالگی اگه ازشون بپرسید همسر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشه جواب میدن زیبا باشه خوش اندام باشه و... خب همین سوال رو از یه آقای 30 ساله هم که ازدواج نکرده بپرسید مطمئنا همین موارد در معیارهاشون قرار داره حالا اگر در درجه اول نباشه به هر حال یه جایی قرار داده می شود یا در دختر خانمها : خوش تیپ باشه جذاب باشه پولدار و تحصیل کرده باشه و .. همه اینا معیارهای مشترکه اما معیار حقیقی کی شکل میگیره ؟
یه موقعه ای شما یه کاری انجام میدید که فکر میکنید این کار درسته و خب چون الان این فکرو میکنید پس اونکارو انجام میدید حالا مثال عشقی میزنم شما فرض کنید یه پسر 18 ساله هستید خب عاشق یه دختر 16 ساله میشید و پاتونم توی کفش میکنید که اگر این خانم نشد دیگه هیچکس حتی بعضی ها اقدام به خودکشی هم میکنند اما همین آقا پسر زمانی که شد 19 ساله یا 20 ساله میبینه که وای چقدر اونروز اشتباه میکرده و اون شخصی که انتخاب کرده اصلا اونی نبوده که میخواسته و اصلا معیارهاش الان یه چیزه دیگس این طبیعی که به صرف رشد عقلانی معیارها و نیازهای ما در سنین مختلف تفاوت میکنه اما یه زمانی میرسه که معیارهای شما تغییر آنچنانی نمیکنه و حدود 2 یا 3 سال متوالی معیار شما از انتخاب همسر ثابته یعنی فهمیدید که چه کسی میتونه شما رو خوشبخت کنه اون زمان ، زمانیست که معیارهای حقیقی شما شکل گرفته فراموش نکنید انسان در هر مرحله ای زمانی که رشد میکنه و وارد مرحله ی بعدی میشه معیارهاش هم تغییر میکنه مثلا تا قبل از دانشگاه معمولا افراد یکسری معیار دارند و این در حالی که بعد از دوران دانشگاه معیارهاشون تغییر میکنه یا مثلا تا اوضاع مادی طرف یه تکونی می خوره و اصلا دیدشون به همسر کلی فرق میکنه حالا همه این مسائل به کنار
برای انتخاب همسر آقا پسرا دختر خانمها شما اول باید خودتون رو بشناسید چطوری ؟
خیلی راحته ، به هر حال شما الان در هر سنی که هستید یه قلم و کاغذ بردارید و برداشتی که از شخصیت خودتون دارید رو روی کاغذ یاداشت کنید مثلا اول سنتون بعد میزان تحصیلات از چه چیزاهایی خوشتون میاد از چه چیزهایی بدتون میاد معیار انتخاب همسرتون رو بنویسید ، نکته همه اهدافتون رو هم بنویسید بالاخره شما تو این دنیا یه هدفی دارید و در آخر شرایط خودتون رو هم بنویسید تاریخ بزنید امضاء کنید و برید دنبال زندگیتون هر 6 ماه یکبار این کارو ادامه بدید بدون اینکه روی کاغذ قبلی نگاه کنید تقلب نکنید این کارو ادامه بدید تا زمانی که فکر کردی عاشق شدی همون روزی که میخواهید پیشنهاد ازدواج بدید یا همون روزی که اون آقاهه به شما پیشنهاد ازدواج داده تمام کاغذهایی رو که پر کردید بذارید کنار هم مطمئن باشید شاید نقاط مشترکی در اون کاغذها وجود داشته باشه اما به هر حال همه اونا با هم فرق دارند خب حالا نقاط مشترک رو ، روی یه کاغذ بنویسید وقتی نوشتید میفهمید که شما فعلا چه شخصیتی دارید ، چه شرایطی دارید ، چه هدفی رو دنبال میکنید و مهمتر از همه چه کسی می تواند شما رو خوشبخت کنه خب خودتون رو تا حدودی شناختید اینو بدونید که محال بتونید خودتونرو کامل بشناسید حالا قبل از اینکه پیشنهاد ازدواج رو بدید یه کاغذ دیگه بردارید و خصوصیات طرف مقابلتون رو بنویسید ، شرایطش رو بنویسید هر چی که راجع به اون میدونید رو بنویسید حتی نتایج تحقیقاتتون را هم بنویسید و نکته مهم اینکه حتما بپرسید که طرف مقابل شما چه چیزی هایی در شما دیده که به شما پیشنهاد ازدواج داده یا شما چه چیزهایی دید که به ایشون پیشنهاد ازدواج دادید و اگر پذیرفته شدید بپرسید چه رفتارو عمل یا اخلاقی از شما دیدند که پیشنهادتون رو پذیرفتند همه اینارو بنویسید مقایسه کنید کاغذ خودتون رو با کاغذی که از خصوصیات ایشون هست اگر دید نقاط مشترک شما بالای 65 درصد هست بدونید این فرد همون فردیست که یتونه شما رو خوشبخت کنه مطمئن باشید محال ممکنه کسی رو پیدا کنید که حتی 90 درصد از معیارهای شما رو داشته باشه البته حتما در برابر معیارهایی که نداره خصویات و امنیازات دیگری داشته باشه .
به خاطر داشته باشید قبل از ازدواج تنها شما به حدود 40 تا 60 درصد شناخت طرف مقابلتون و خودتون شاید دستیابید بعضی خصوصیات اخلاقی ، رفتاری و کرداری تنها در زندگی مشترک افراد ظاهر می شود .
خودشناسی ، اعتماد به نفس و خودباوری عواملی هستند که باعث شکل گیری انتخابهای صحیح ما در طول زندگی می شوند .
برخی سوالات شما
چه سنی برای ازدواج مناسب است و عاشق شدن درچه سنی حقیقی است ؟
ازدواج یک تکامل است و هر انسانی در یک سنی به این تکامل میرسد خیلی از افراد هستند که علی رغم دارا بودن سن کم درک بزرگی از مسائل و دنیای پیرامون خود دارند و متاسفانه خیلی وقتها افرادی هستند که سن وسال آنها مطابقتی با طرز فکر و عملشون ندارد هر موقع انسان خودش را تاحدودی شناخت اهدافش مشخص شد ، شرایط محیا و معیارهای حقیقی او شکل گرفت اون زمانی میتونه همسری برای خودش اختیار کنه ، اما در مورد عاشق شدن بارها عرض کردم اکثر مواقع احساساتی نظیر وابستگی و عادت کردن را با احساس عاشق شدن اشتباه میگیریم . عاشق شدن این نیست که اگر روزی چند مرتبه با طرفتون صحبت نکنید دلتون یه جوری میشه اتفاقا تماسهای مکرر حرفهای تکراری بکار بردن واژه هایی نظیر دوست داشتن ، عاشقتم و ... به تعدا دفعات زیاد ارزش خودش رو از دست میده و بار احساسی لازم رو منتقل نمیکنه نهایتها به هم عادت مکنید و نیروی جاذبه احساسی کم رنگ میشه تا جایی که کاملا از بین بره .
چه نوع آشنایی میتونه بهترین نوع آشنایی باشه برای ازدواج ؟
اگر هدف شما ازدواجه آشنایی باید بگونه ای باشه که معنای حقیقی خودش رو پیدا کنه یعنی بتونید کاملا طرف مقابلتون رو بشناسید فراموش نکنید خیلی وقتها دو نفر میتونند دوستان خوبی برای هم باشند اما نمیتوانند زوج خوشبختی باشند ، سعی کنید در روابط دوستی اگر هدفتان ازدواج است خانواده ها رو از همان ماه اول در جریان بگذراید تا راحتر بتونید ارتبااط برقرار کنید ارتباط سالم هیچ اشکالی ندارد در اکثر رابطه های دوستی دو طرف شاید هفته ای یک مرتبه اونم برای مدت کوتاهی همدیگه رو ملاقات کنند خب مسلما هر دوطرف سعی میکنند بهترین رفتار و بهترین عمل رو در اون لحظه ملاقات پیاده کنند حالا اگر هر موقع که همدیگه رو میبنید همه چیز خوب باشه و قشنگ شما هیچوقت نمیتونید طرفتون رو بشناسید چون در طول زندگی هفته ای یکبار و فقط برای لحظاتی کوتاه که فقط فرصت حرفهای قشنگ باشه که در کنار هم نیستید در همه لحظات غم و شادی و ... در کنار هم هستید زندگی هم که بدون مشکل نمیشه پس تازه اون زمان خلق و خوی واقعی طرفتون نمایان می شود و میبینید که ای وای این شخص او کسی نبوده که شما می خواستید.
در مورد آشنایی در دانشگاه چه نظری دارید ؟
دانشگاه یک محیط باز که در کنار جنس مخالف به کسب علم می پردازید در این محیط معیار انسان ممکنه تفاوتهای زیادی بکنه البته بماند که شاید اسما دانشگاه محیطی بریا کسب علم باشد وگرنه برای خیلی ها ... به هر حال خیلی از افراد هستند که انگار منتظرند وارد دانشگاه بشوند و اصلا با خیلی ها که صحبت میکنم میبینم که بعضی خانمها فقط به خاطر انتخاب همسر و حالا این محیط که جنس مخالفشون در کنار انهاست علاقه مند به ورود به دانشگاه هستند که معمولا کار به ترم دوم نکشیده یه حلقه میاد در دستشون قرار میگیره اگر دوطرف به هم علاقه داشته باشند که از هم فرار نمی کنند پس چه اشکالی حالا که محیطش برای شناخت محیاست و حدود 4 سال وقت برای شناخت هست بذاریم همین اول کار که یکی از راه اومد بگیم بله یا یکی رو دیدیم فورا بگیم خانم شما قصد ازدواج ندارید ؟ تازه اکثر ازدواجهای ما زمانی شکل میگره که اصلا شرایط ازدواج فراهم نیست نمیگم همه صبر کنند صاحب خونه صاحب ماشین و .. شدن برن اقدام به ازدواج کنند اما به هر حال باید یه شرایطی هم محیا باشه بهتره چند ترم از پیشنهاد ازدواج بگذرد تا دوطرف همدیگر و بشناسند شرایط را آماده کنند بعدا فورا نامزد یا عقد کنند .
یکی
از مواردیکه پدر صاحاب دخترها و پسرها را در آورده است عاشق شدن آنها می
باشد. امکان ندارد کسی را پیدا کنید که عاشق نشده باشد و روزی 2000 مرتبه
به خود بد و بیراه نگفته باشددلیل اصلی آن عدم شناسایی عشق از جاذبه طرفین
به دلیل کم تجربگی آنان میباشد.اینکه میبینیدهمواره پسرها دخترها را متهم
به بیوفایی میکنند و می خواهند از آنان انتقام بگیرند! و دخترها هم پسرها
را نامرد میخوانند ،همه مرگش همین موردیه که گفتم…عوامل دیگری نیز وجود
دارد ولی موارد زیر مراحل و عوامل غلطی هستند که شما را از حقیقت دور
میکنند و نمی گذارند فکر کنید.مسلماً یک رابطه که بر پایه بنیانی کج قرار
گرفته نمی تواند چیز سالمی باشد…ولی اکنون شما آنها را خواهید شناخت و با
کمی تمرین می توانید چشمانتان را باز کرده و خود را کنترل کنید..با بیاد
داشتن این موارد دیگر براحتی اشتباه نمی کنید….
1-مکان اشتباه…در این
گونه عشقها مکان آشنایی یک محل عمومی مثل کافی شاپ ، پارک ، خیابان و غیره و
یا مکانهایی مثل مهمانی ، عروسی و نظایر اینها میباشد.نکته اصلی اینجاست
که شما در هیچیک از این مکانها نمی توانید آزادانه با هم حرف بزنید و اگر
هم بتوانید بدلیل اتفاقی بودن برخورد مختان کلید کرده و دستخوش هیجان
میباشد.
2--غیبت
معشوق…جمله ای از آلن وجود دارد که میگوید : قدرت عشق در غیبت آن
میباشد.شما بعد از برخورد یا به معشوق دسترسی ندارید یا یک دسترسی کوتاه
مثل تماس تلفنی یا 2 دقیقه دیدار سر کوچه!!!..شما وقتی امکان برخورد و یا
تبادل نظر ندارید امکان ندارد بتوانید بگویید که طرف برای شما مناسب است یا
خیر..فقط یک واقعیت وجود دارد وآن هم اینکه شما نقاط ضعف وی را نمیبینید و
تمام آنچه را که دوست دارید فرد مورد علاقه تان داشته باشد برای او فرض
میکنید!!!!شما از او یک شخصیت می سازید و آن را میبینید نه آنچه که واقعاً
او هست…
3-دروغگویی…این عامل بیشتر از جانب پسرهاست.آنها بمحض آشنایی
با فردی می دانند که وی را نمی خواهند ولی برای یک استفاده جنسی شروع به
پرت و پلا گویی میکنند.دخترها هم مسلماً نمی خواهند که اسباب لذت باشند پس
مقاومت می کنند.در نتیجه یک حباب از رابطه شکل میگیرد که بسرعت میترکد و
چیزی جز پاره ای ضربات روحی باقی
نمی گذارد…
4-تلقین…شما در
برخورد اولیه عموماً جذب صورت و اندام طرف میشوید.شما مدام به هم عادت
میکنید و خواهان یکدیگر میشوید در حالیکه در باطنتان گرایش چیز دیگریست.مثل
انسان تشنه برای آب به هر دری میزنید و بعد از سیرابی چشمانتان را باز
میکنید.مقوله ها را لطفاً با هم قاطی نکنید…سر حد یک رابطه عاشقانه می
تواند یک رابطه جسمی باشد ولی یک خواهش جسمی در پناه عشق بزودی شما را با
لگد از خواب بیدار میکند…
5-چشمان بسته…در ملاقاتها و دیدار ها آنچنان
تو کف لعبتی که تور زده اید میروید که دیگر نه هیچ چیز میشنوید نه
میبینید!!!بعد از یک چنین ملاقاتهایی اگر به شما بگویند چی شد؟؟شما فقط دری
وری خواهید گفت!!پس این ملاقاتها هیچ نکته مثبتی ندارد.
6-تقلای
بیمورد..شما برای تور کردن طرف مورد علاقه از همه چیز و همه کار میزنید و
تمام تمرکزتان را برای بدست آوردن معشوق جمع میکنید.بعد که تلاشهای شما به
اشتباه از سمت وی علاقه شدید معنی شد و شما خیالتان راحت شد ، بادتان می
خوابد و دوباره خودتان میشوید..حالا بامبول در میارین…چون دچار یک نارضایتی
پنهان از تلاشی که کرده اید میباشید..رابطه شما بزودی از هم میپاشد…
7-…پسرها و دخترها از سنین پایین شروع به یافتن همسر میکنند.در زمانی که
هیچ آمادگی اجتماعی ندارند.آنها یک نیاز ساده دوستی با جنس مخالفرا که
بدلیل بلوغ شکل میگیرد را به غلط عشق تعبییر میکنند..با مغزی خام به هم
تعهداتی میدهند.غافل از اینکه زمان ، شرایط واقعی را برایشان آشکار میکند و
آنها براحتی ضربه روحی می خورند…این ضربات آنقدر تاثیر دارد که در سنین
بالا بدور خود دیواری از بی اعتمادی بکشند و همان دیوار باعث تنهائی شان
بشود
منبع : پایگاه مردمان
این می تواند احساس خیلی از شماها باشد: خسته شده اید. احساس می کنید که هر کاری که لازم است را برای به دست آوردن زنی بااصالت با ویژگی های ممتاز انجام می دهید اما خانم ها به شما جواب نمی دهند. تصور شما این است که خانم ها معمولاً دنبال مردی کامل هستند که در واقعیت وجود خارجی ندارد.
اما اگر از دوستان دخترتان سؤال کنید، مطمئناً پاسخ دیگری دریافت خواهید کرد. درست است که آنها زیبایی ظاهری، جذابیت و رمانتیک بودن را در مرد ایدآلشان دوست دارند، اما آنقدرها هم که شما فکر میکنید درگیر این مسائل نیستند. اگر میخواهید بدانید واقعاً به چه فکر میکنند، به مطالب زیر توجه کنید.
کمی احترام بگذارید. وقتی نوبت به احترام گذاشتن به خانم ها می رسد، مردهای ایرانی فرقی با بقیه مردهای جهان ندارند. خانم ها وقتی بشنوند که طرفشان در مورد زنان دیگر غیرمحترمانه صحبت می کند، خیلی سریع عقب می کشند. من با مردان زیادی روبرو بوده ام که به خاطر اینکه علاقه ای به من نداشتند، به خودشان اجازه میدادند که وقتی زن زیبایی می بینند آنها را جذاب قلمداد کنند یا زنانی که جذابیت کمتری دارند را به عناوین ناخوشایند بخوانند. حتی اگر این نحوه صحبت کردن به صورت شوخی هم بیان شود، باز اگر خانم ها ببینند که طرفشان زنان را نوعی شیء قلمداد میکند، آزرده خاطر خواهند شد.
مردها به صورت های دیگر هم می توانند احترامشان را به خانم ها نشان دهند. وقتی در را برای خانم ها باز می کنند، به آنها صندلی تعارف می کنند، یا او را تا اتومبیلش همراهی می کنند، در نظر خانم ها بسیار مؤدبانه می آید. اکثر مردها وقتی با یک خانم قرار ملاقات میگذارند، چنین رفتارهایی از خود نشان می دهند، اما با دوستان دختر معمولیشان چنین برخوردی ندارند.
با همه مهربان باشید. ممکن است تعجب کنید اگر بفهمید که خانم ها شما را حتی در عادی ترین برخوردهایتان با دیگران هم ارزیابی می کنند. آنها نه تنها به رفتار شما با خودشان، بلکه به نحوه برخورد شما با دیگران هم توجه می کنند. مهربانی، بخشندگی، و خدمت رسانی، از دیدگاه آنها خصوصیاتی قابل تحسین است.
به دنبال مشاوره و راهنمایی های معنوی باشید. خیلی از مردها از اینکه میبینند خانم ها به دنبال مردان باایمان و معنوی هستند تعجب می کنند. آنها تصور می کنند که ایدآلی که خانم ها دنبال آنند، وجود ندارد اما من از زبان خانم های زیادی شنیده ام که این ویژگی برایشان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. خانم ها معتقدند که افراد باایمان و متقی، در ازدواج هم کمتر مرتکب گناه می شوند و بیشتر می توان به آنها اعتماد کرد.
خانواده تان را دوست داشته باشید. خانم ها همچنین به نحوه برخورد آقایون با مادر، خواهر و حتی مادربزرگشان هم دقت میکنند. آنها از اینکه می بینند مردی با زنان خانواده خود نیز رفتار خوبی داشته و به آنها علاقه دارد، احساس امنیت بیشتری میکنند و تاحدودی مطمئن می شوند که با آنها نیز رفتاری پایین تر از آن نخواهند داشت.
ازدواج را جدی بگیرید. برای خیلی از آقایون، ازدواج چیزی است که هیچوقت از آن صحبت نمی کنند. حتی اگر در خیالشان باشد که یک روز ازدواج کنند، معلوم نیست که هیچ برنامه ای برای آن داشته باشند.
یکی از دوستان من یکسال پیش ازدواج کرد. کمی بعد از ازدواجشان اتفاقی برای آنها افتاد که مجبور می شدند به فرانسه رفته و آنجا زندگی کنند. بعد از سه ماه دیدم که آماده رفتن شده اند. وقتی از او پرسیدم که چطور به این سرعت توانستند مشکلات مادیشان را حل کرده و برنامه رفتن را جور کنند، دوستم رازی را با من در میان گذاشت. او گفت که همسرش از سالها قبل از ازدواج برای زندگی خانوادگی خود در آینده پس انداز میکرده است، به همین ترتیب بوده که توانسته بود بدهی شهریه دانشگاه او و همچنین ماشین های هردوشان را بپردازد.
من واقعاً چنین دوراندیشی را تحسین می کنم. بااینکه همه ی آقایون ممکن است قادر به رسیدن به چنین اهداف مالی نباشند، اما برداشتن قدم هایی کوچک هم که به خانم ها نشان دهد خود را برای ازدواج آماده می کنند، هم خوب است.
یکی دیگر از نشانه های میل به ازدواح، آمادگی پذیرفتن مسئولیت است. خیلی از مردها می خواهند با همان آزادی و بی بند وباری که در دوران دانشگاه داشتند، تا آخر عمر زندگی کنند و از قبول مسئولیت های جدید سر باز می زنند. این آدم ها باید بدانند که خانم ها دنبال یک پسربچه نیستند، آنها دنبال مرد زندگیشان هستند، کسی که بتواند از آنها حمایت کرده و از خیلی جهات تامینشان کند.
پیشقدم شوید. وقتی از خانمی خوشتان می آید و احساس او را نسبت به خودتان نمی دانید، این شما هستید که باید پیشقدم شوید. خیلی از مردها را می شناسم که از روی غرور هیچوقت جلو نمی روند و از باب آشنایی را با زن مورد علاقه شان باز نمی کنند. خیلی دیگر از اینکه طرف مورد نظر دست رد به سینه شان بزند می ترسند و جلو نمیروند. گروه اول باید بدانند که با غرور هیچوقت به آنچه میخواهند، نمی رسند و گروه دوم هم باید به خدا توکل داشته باشند و بدانند اگر خواست خدا در آن باشد، حتماً موفق می شوند.
ریسک کنید. خیلی اوقات مردها باعث می شوند که رابطه شان بر هم بخورد چون وقتی که نوبت به تصمیم گیری می رسد، اقدامی نمی کنند. آنها باید بدانند که شجاعت و جسارت مردان برای خانم ها ارزش زیادی دارد. با طرفتان روراست باشید و حرفی که می خواهید بزنید را بدون این پا و اون پا کردن به او بگویید. رک و راست بودن همیشه مورد تحسین خانم ها بوده است.
شما آقایونی که فکر میکنید خانم ها به دنبال مرد کامل و رویایی توی قصه ها هستند، بدانید که اشتباه می کنید. شما تصور درستی از خواسته های خانم ها ندارید. آنها به دنبال مهربانی و محبت، احترام و توجه، و صداقت و ابتکار عمل هستند. آنها به دنبال آن مرد کاملی هستند که درون شما وجود دارد، پس معطل نکنید.
روشهای آشنایی و شناخت جهت ازدواج
روش سنتی : انقدر بشینین چشم به درخونه بدوزید که شاهزاده سفید پوش سوار بر اسبش بیاد زنگ خونه رو بزنه یکی دو جلسه هم بشینین تو یه اتاق اولش به هم نگاه کنید بعد بشنینید یه ساعت حرف بزنید اونم چه حرفهایی بعدا بیایید بیرون خوب دیگه به توافق رسیدید برید وقت عقدو عروسی رو تعیین کنید شما خوشبخت میشید.
روش امروزی امر خیری ها : تو دانشگاه یا تو راه منزل یا اینکه تو تاکسی شایدم هزار جای دیگه طرف شما رو دیده بعد میگه خانوم من از شما خوشم اومده و ... عجب !!
روش امروزی دوستی : تو چت باهاش آشنا شدی ؟ همکلاسیته ؟ یا تو خیابون شماره بهت داده ؟ آقا اصلا به من چه به هر حال یه جوری اشنا شدید می دونید اصلا مهم نیست چطوری اشنا شدید این مهمه که بتونید هم دیگرو بشناسید چون اگر طرفتون آدمی باشه که قصد سر کار گذاشتن شما رو داشته باشه از هر طریقی که آشنا شده باشه می تونه سرکارتون بزاره اما و اما از کجا بدونید طرفتون قصد ازدواج با شما رو داره :
از کجا بفهیمد یک پسر قصد ازدواج با شما را دارد یه به اصطلاح سر کار نیستید؟
واقعا ازدواج امری خلافه ؟؟ ترس داره ؟ از نظر قانونی اشکال داره ؟ جواب همه اینا منفیه . اولا یه پسر اگر قصد ازدواج داشته باشه در اولین اقدام خانواده خودش رو از رابطه با شما در جریان میزاره اشکال هم نداره . مثلا میره به خانوادش میگه من چند روزه با یه دختر خانم آشنا شدم و هدفم ازدواجه و الان جهت آشنای با هم در ارتباط هستیم همین .همیشه جهت ازدواج منتظر بمانید تا طرف مذکر پا پیش بزاره این نکته مهمیه هستش بعد از مدتی که گذشت منظور از مدتی کمتر از 6 ماه هستش و دو طرف به یک سطح شناخت نسبی از هم رسیدن در این زمان وظیفه پسر هستش که قبل از خواستگاری شخصا با پدر دختر صحبت کنه البته ممکنه اون پسر در حال حاضر شرایطش بریا ازدواج جور نباشه اما واقعا قصدش ازدوئاج باشه مثلا طرف دانشجو هستش نه کار داره نه سربازی رفته یا حالا کاستی های دیگه خوب چه اشکالی همه که همه شرایط رو یه جا ندارن . اما می تونه با این حال با پدر اون دختر صحبت کنه حتی یک جلسه ملاقات هم بزارن و کسب اجازه کنه که دختر او ناقارو بیشتر بشناسه . به خاطر داشته باشید مردها حرف یکدیگر رو بهتر می فهمند و امروزه هر کسی اینو درک میکنه که پسری که مه شرایط لازم بریا ازدواج رو داشته باشه کم پیدا میشه؟ اینم به خاطر داشت هباشید یک پسر حتی میتونه به خواستگاری دختر رئیس جمهور یک کشورم بره ( برداشت سیاسی نشه مثال بود) کسی هم جلوشو نمیتونه بگیره . .
هرچه سن دختر بالاتر برود انتخابش محدود تر می شود تا جای که حق انتخاب از وی سلب می شود
متاسفانه در جامعه ما به یک دختر و کلا زن از دید کالا نگاه می شود . حالا ما هم اگر بخواهیم از همین دید به مسئله نگاه کنیم در نظر داشته باشید دختران تا یه سنی در بورس هستند یعنی طالب دارند معمولا بین 19 تا 25 سال دیگه اوجشه و تو این سن و سال بهترین خواستگارها بر سر راه آنها سبز می شوند و این در حالیست که ممکنه اون دختر به حرفه یک نفر تو زندگیش دلبست هباشه مثلا دوست پسرش که به اون وعده ازدواج داده حالا چه موقعیتهای خوبی رو باید از دست بده تا اینکه شاید اون آقا یه روز بیاد خواستگاریش تازه اگر خانوادش طرف رو قبول کنند . خوب این دختر خانم دیگه بعد از یه سنی که خواستگارهای خوبشرو از دست داده و دیگه انتخابهاش محدود شده اگر این آقا هم که به امیدش صبر کرده سرکارش گذاشته باشه پس دیگه باید بشینه هر کی اومد قبول کنه چون شاید دیگه کسی نیاد .آیا این بی عدالتی نیست ؟پس اینجا مقصر خوده شما دخترخانم ها هستید ساده نباشید اگر حس کردید طرفتون داره بازتون میده خیلی راحت بهش بگید فلانی اگر قصدد ازدواجه پا پیش بزار . فراموش نکنیدشما اگر خیلی زرنگ باشید فقط فرصت یکبار زندگی کردن رو دارید پس از این فرصت استفاده کنید .
یادمه یه بار یه پسر 19 ساله خودش گل میخره و میره خواستگاری یه دختر 22 ساله شاید همه بخندید اما او نپسر اینقدر شهامت داشته که برای رسیدن به خواسته اش گرچه ساید خواسته ای نا معقول بوده اما با این حال پاشده رفته خواستگاری . به خاط داشت هباشید یه پسر اگر جرات بیان کردن خواسته هاشو نداشته باشه نمی تونه شما رو خوشبخت کنه .آخه باید یه چشمه نشون شما بده پس حواستون جمع باشه که سرکار نباشید . زیاد به حرف توجه نکنید افرادو در عمل بشناسد در مورد قضیه ازدواج تا پیشنهادی از سوی طرف مذکر ندشاتید هرکگز خودتون پیشنهاد ندید مگر اینکه از طرفیت طرف مقابلتون مطللع باشید و اگر یه پسر با طرفیت باشه هیچ وقت این مسئله رو به روی شما نیمیاره .
هیچ تعهدی بین دو طرف در زمان دوستی وجود ندارد
اصلا و اصلا دیلیل نمیشه چون با هم دوست هستید و پیش خودتون یه حرفهایی زدید که عموما بر پایه احساساته تعهدی داشته باشید . پس وابسته نشید رابطه شما یک رابطه دوستی که هر لحظه ممکنه به هم بخوره هر دوی شما حق انتخاب دارید ندارید ؟ اگر شما موقعیتی بهتر نسیبتون بشه که بدونید درصد بیشتری ازمعیارهاتونه داره آیا منطق میگه ولش کن ؟ نه . پس به جای اینکه در دوران دوستی و حتی نامزدی ( قبل از عقد) پای احساسات رو وسط بکسید سعی کنید هم دیگرو بشناسید . معمولا در دوران دوستی دو طرف صدها بار به هم دیگه ابراز احساسات می کنند و بارها به یکدیگر می گن دوست دارم و از این جور حرفهای قشنگ اما بعد از ازدواج اصلا این واژه هابراشون بیگانه میشه . اینا دسوت داشتن نیست اینا وابستگیه اینا عادته سعی کنید با منطق پیش بروید و به خاطر داشته باشید در دوستی هاتون همیشه یک راه برای جدایی بزارید . اینم به خاطرداشته باشید معمولا وفای دشمنان از دوستان بیشتره اوکی ببخشید اگر زیاد از حد پیشروی کردم . این مقاله بر اساس ایملهای مشابه بود که دریافت کرده بودم . موفق باشید